ایمنی فرآیندهای شیمیایی-Chemical Process Safety  

ukexplosion

اگر از مردم عادی بپرسیم که آیا صنایع شیمیایی و پتروشیمیایی صنایع خطرناکی هستند یا نه بی شک و چشم بسته پاسخ مثبت خواهند داد اما نظر شما به عنوان کسی که در زمینه ایمنی، بهداشت و محیط زیست فعالیت می کنید چه نظر دارید؟ اول به این سوال  اساسی پاسخ دهید و سپس ادامه ی بحث را ملاحظه فرمایید.

تصور مردم از صنایع و کارخانجات شیمیایی تصوری اشتباه و غیر واقعی است. صنایع شیمیایی تاریخچه ای بسیار پربار را پشت سر گذاشته اند و اینک در سطح بالایی از ایمنی، خدمات بی بدیلی را به جامعه ی بشری ارائه می نمایند هرچند این خدمات موضوع تازه ای نیستند و این صنایع در گذر زمان همواره منشاء این خدمات بوده اند. کارکردن در صنایع شیمیایی به مراتب ایمنی تر از آن چیزیست که در ذهن افراد نقش بسته است. زمانی می توانید تصویری واقعی از ریسکِ فعالیت در این صنایع را در ذهن خود مجسم کنید که خطرات آن را با خطرات سایر فعالیتهای عمومی زندگی خود تطبیق دهیم. خطراتی که در زندگی روزمره و بی ارتباط با کاری که انجام می دهیم ما را تهدید می کنند.
کارکردن در صنایع شیمیایی به مراتب ایمنی تر از آن چیزیست که در ذهن افراد نقش بسته است. زمانی می توانید تصویری واقعی از ریسکِ فعالیت در این صنایع را در ذهن خود مجسم کنید که خطرات آن را با خطرات سایر فعالیتهای عمومی زندگی خود تطبیق دهیم. خطراتی که در زندگی روزمره و بی ارتباط با کاری که انجام می دهیم ما را تهدید می کنند.
. البته نگاه منحصر به حوادث این صنایع و Case History ها شاید این اشتباه را در ذهن خواننده تقویت کند که صنایع شیمیایی صنایع خطرناکی هستند اما در مقابل باید به آمار ایمنی این صنایع هم نظری انداخت. صنایع شیمیایی از آمار ایمنی بسیار خوب و تاثیر گذاری برخوردار هستند به نحوی که می توان ادعا کرد صنایع شیمیایی در مبحث ایمنی و بهداشت شغلی در مقایسه با سایر مشاغل یک سر و گردن بالاتر قرار دارد. رسانه ها در خصوص ایمنی واحدهای شیمیایی خبری مخابره نمی کنند و حرفی نمی زنند چرا که این اخبار در مقابل یک انفجار بزرگ و کشته شدن تعدادی از بهای کمتری برخوردار است. در یک کلام روزنامه ها و رسانه ها بابت خبر ایمن بودن یک واحد شیمیایی پولی پرداخت نمی کنند اما اخبار آتش سوزی و انفجار و کشته و زخمی های یک حادثه موضوعی پول ساز است.
ریسک واقعی با ریسکی که ما تصور می کنیم بسیار متفاوت است. همه ی ما از کارخانجات شیمیایی، پالایشگاههای نفت و صنایع پتروشیمی می ترسیم اما این خطراتی نیست که باید نگران آنها باشیم. در زندگی روزمره، ما انسانها با خطراتی به مراتب بزرگ تر از خطرات فوق مواجه هستیم. یکی از دلایل تغییر تصویر ریسک در ذهن مردم اخبار 24 ساعته ی رادیو وتلویزیون می باشد. اخبار تصادفات شهری و بین شهری به اندازه آتش سوزی و انفجار یک پالایشگاه جذابیت ندارد و قیمت این اخبار هم با هم قابل مقایسه نیست.
دو تن از مدیران مرکز انتشارات ریسک هارواد در سال 2002 مرجعی را منتشر کردند تا مردم بتوانند تعریفی برای ایمنی و خطر داشته باشند. چگونه ریسکهای واقعی و خطرناک را بشناسند و چگونه ایمن بمانند و چگونه ریسک ها را کنترل کنند. این کتاب به نحو بسیار مفید و زیبایی ریسک را با عدد و رقم و نمودار تعریف نموده است. عنوان این کتاب این بود:
ریسک - راهنمایی عملی برای اینکه بدانید چه چیزِ واقعاً ایمن و چه چیزِ واقعاً خطرناکی اطراف شما وجود دارد.
مقدمه ی کتاب ریسک- راهنمای عملی... با کلمات زیر آغاز شده است:
ما در دنیای خطرناکی زندگی می کنیم. با اینحال دنیا ایمنی تر از آن است که فکر می کنید و راههای ایمن سازی زیادی برای بهبود این دنیای ایمن وجود دارد. توقعات در زندگی امروزی بالا رفته است و میزان مرگ و میر کودکان به شدت کاهش یافته است. بیماری تنها عامل مرگ میر عمده در بین جوامع انسانی بود اما اینک این بیماریها تحت کنترل می باشند. در دهه های اخیر پیشرفت ها در صنایع دارو، غذا، ایمنی، محیط زیست و حفاظت از کارکنان به نحو چشمگیری ریسکهای پیش روی ما را کاهش داده است.
این مقدمه با پاراگراف بسیار مهم و تاثیرگذار زیر ادامه پیدا می کند:
منابع تولید ریسک عموماً به دلایل هیجانی ایجاد می شوند. به این معنا که یا به دلیل وجود هیجانات به وقوع می پیوندند یا در پی واقعه ای هیجان می آفرینند. این منابع به صورت مداوم وجود دارند. این که ما انسانها در مقابله با این هیجانات چه رفتاری از خود نشان می دهیم موضوعی تعیین کننده است. به خاطر داشته باشید ریسک ها نمی توانند شما را شگفت زده نمایند چرا که ابزاری برای شناسایی و کنترل آنها فراهم آمده و در دسترس است.

 

ایمنی فرآیندهای شیمیایی

 


     جان اف. رُز در مقاله ی که در سال 1995 منتشر کرد تشریح نمود که چگونه انسانها به ریسکهایی که احتمال وقوع آنها بسیار پایین است اما در عوض وقوع آنها با سرو وصدای فراوان همراه است توجه می کنند و در مورد آنها غلو می کنند و چقدر به ریسکهایی که همواره به وقوع می پیوندند و جان بسیاری از انسانها را می گیرند بی توجه هستند و آنها را دست کم می گیرند.


احتمال کشته شدن یک انسان به دلیل گردباد بسیار کمتر از احتمال مردن همان انسان به دلیل سکته ی قلبی است اما مردم در مقابل از وقوع گردباد بیشتر وحشت دارند و در خصوص خطرات این رویداد طبیعی بزرگ نمایی می کنند این موضوعیست که اسمیت سونیان در مقاله خود به آن پرداخته است. جان اف. رُز در ادامه مطلب خود نشان داده است که بیماریهای عمومی و حوادث روزمره در جامعه ی مورد بررسی 15 برابر بیشتر از حوادث صنعتی جان انسانها را می گیرد. سالانه 400000 نفر به دلیل استعمال دخانیات جان خود را از دست می دهند. 40000 نفر دیگر (در ایالات متحده آمریکا) سالانه به دلیل حوادث رانندگی جان می بازند این درحالیست که اگر یک هواپیما با 300 مسافر سقوط کند و همه ی مسافران آن کشته شوند دنیا تا مدت زمانی طولانی تحت تاثیر این رویداد قرار خواهد گرفت. مرگ های غیر متعارف و دیدنی! در صفحه ی اول مجلات و روزنامه ها منعکس می شوند اما مرگهای عادی در صفحات داخلی گزارش می شوند. چند روز پیش بود که برای دریافت جسد پسر یکی از دوستانم به پزشک قانونی کهریزک مراجعه کردیم. پسر دوستم خود را زیر قطار مترو انداخته بود. همه می خواستند جسد را ببینند و بدانند چه اتفاقی افتاده است اما جوان دیگری که به دلیل بیماری در خانه فوت شد بود مشتری نداشت و فقط خانواده ی او به دنبال تحویل جسد بودند. روزنامه ها خبر فوت پسر دوست مرا منعکس کردند اما خبر فوت جوانی که همزمان با او در خانه فوت شده بود هیچ کجا منعکس نشد.
نویسندگان کتاب ریسک – راهنمای عملی... به موضوع جالب دیگری در مقدمه اشاره می کنند و می نویسند  مردم از ریسکی می ترسند که ممکن است آنها را به طور مهیب و ترسناکی به هلاکت برساند، مانند ریسک کشته شدن و یا خورده شدن توسط دندانهای کوسه ماهی در حالیکه این ریسک در مقابل ریسک سکته ی قلبی که عامل اصلی مرگ و میر در آمریکاست بسیار ناچیز است.
در ضمیمه های کتاب فوق اطاعات جالبی یافت می شود که با دیدن آنها تفاوت واقعیت و تفکر مردم را در می یابیم. بر اساس آماری که در ضمیمه ی کتاب آمده در سال 2001 فقط 2 نفر از شهروندان آمریکایی به دلیل حمله ی کوسه جان خود را از دست داده اند اما در سال 1999 تعدادی شهروندانی که جان خود را بدلیل بیماری قلبی از دست داده اند به 934110 نفر می رسد. کدام یک در روزنامه ها و رسانه ها خودنمایی می کند؟ دو نفر یا 934110 نفر؟
ماجرای پسر بچه ی 3 ساله ی فلوریدایی در سال 1997 را به خاطر دارید؟ این پسر بچه مشغول بازی در کناره ساحل پارک آبی بوده، در آبی به عمق زانوهای این پسر بچه؛ اما در همین حین یک تمساح 11 فوتی به او حمله می کند و او را می بلعد. این واقعه ی تکان دهنده و تراژدیک در تمام رسانه ها منعکس شد و مدتی بحث داغ شبکه های خبری بود. آخرین باری که یک تمساح در این محدوده به یک انسان حمله کرده بود به سال 1948 باز می گشت و این نوع حادثه تا کنون فقط باعث کشته شدن 7 نفر شده است. البته این آمار مربوط به مناطق شهری است و لطفاً آن را با جنگلهای آمازون اشتباه نگیرید.
والدین زیادی نگران بلعیده شدن یا آسیب دیدن فرزندان خود در مجاورت پارک های آبی هستند در حالیکه خطر اصلی عدم نظارت ما بر فرزندان در آبهای کم عمق است. تعداد زیادی از جوانان و نوجوانان غرق می شوند و جان خود را از دست می دهند. در سال 2000 انجمن ملی ایمنی طی آماری اعلام نمود که 900 نفر در خانه های خود به دلیل غرق شدن در استخر یا وان حمام جان خود را از دست داده اند! از این تعداد 350 نفر نوزاد یا کودکان زیر 5 سال بوده اند. شبکه خبری ABC در اخبار خود اعلام کرد که همه ساله حدود 50 کودک به دلیل خفه شدن در سطل آب جان خود را از دست می دهند اما ما بدلیل اینکه مرتباً از سطل استفاده می کنیم آن را خطرناک تصور نمی کنیم ولی وقتی کودکی به صورت سروته داخل سطل پر آب فرو رود درمی یابیم که این وسیله ی عادی و عمومی هم می تواند خطرناک باشد.