بررسي كارايي روش الكتروليز در حذف فسفر از پساب تصفيه خانه‌هاي فاضلاب

 

 

بررسي كارايي روش الكتروليز در حذف فسفر از پساب تصفيه خانه‌هاي فاضلاب

 

 

چکيده

زمينه و هدف: اگرچه فرآيندهاي تصفيه اوليه و ثانويه وقتي كه با گندزدايي تكميل شده باشد، ( تصفيه متداول فاضلاب) مي‌تواند 85 درصد [1]BOD و جامدات معلق و تقريباً همه موجودات بيماريزا را حذف نمايد، ليكن بعضي از آلودگي‌ها از قبيل نيتروژن، فسفر، [2]COD محلول و فلزات سنگين به ميزان كمتري حذف مي‌شوند.

اين امر خاصه وقتي که مقادير زيادي از فاضلاب تصفيه شده به يک جريان آب سطحي با دبي کم يا اکوسيستم حساس تخليه مي‌شود مشکلي اساسي به حساب مي‌آيد. هدف از انجام اين تحقيق بررسي كارايي روش الكتروليز جهت حذف فسفر از پساب تصفيه خانه‌هاي فاضلاب بوده است.

روش بررسي: مطالعه از نوع تجربي- کاربردي بود و به اين منظور پايلوتي در محل آزمايشگاه ميکروبيولوژي آب و فاضلاب دانشکده بهداشت و انستيتو تحقيقات بهداشتي تهران با ظرفيت 20 ليتر با جريان پيوسته، احداث گرديد، راکتور در دبي‌ها، پتانسيل‌هاي الکتريکي و غلظتهاي مختلف پساب راهبري شد.

يافته‌ها: بکارگيري پليت‌هاي آلومينيوم در آند به عنوان عامل فلوکه کننده در پساب در روش الکتروليز حذف فسفر را حدود 1/90 درصد نشان داد.

 نتيجه‌گيري: مي‌توان انتظار داشت فرآيند الکتروليز با مزايايي از قبيل هزينه‌هاي بهره برداري پايين، جنبه‌هاي بهداشتي و زيست محيطي مطلوب، حجم کم لجن توليدي، بازده بسيار بالا، چشم انداز مطلوبي در حذف فسفر و ديگر مواد آلاينده مشابه از آب و فاضلاب بدست آورد.

كليد واژه‌ها: الکتروليز، الکتروکواگولاسيون، حذف فسفر، پساب تصفيه خانه فاضلاب.

وصول مقاله: 14/11/85      اصلاح نهايي: 28/12/86      پذيرش مقاله: 28/12/86

 


مقدمه

روشهاي متداول تصفيه فاضلاب شامل تصفيه مقدماتي، اوليه و ثانويه است و در بيشتر تصفيه خانه‌ها کماکان از کلرزني جهت حذف عوامل بيماريزا استفاده مي‌شود (1). اين مطلب اثبات شده است که تصفيه متداول فاضلاب همواره نمي‌تواند از نظر ترکيبات فسفر

کيفيت لازم  را از نظر استاندارد هاي تخليه پساب تأمين نمايد. اين امر خاصه وقتي که مقادير زيادي از فاضلاب تصفيه شده به يک جريان آب سطحي با دبي کم يا اکوسيستم حساس تخليه مي‌شود مشکلي اساسي به حساب مي‌آيد (2).

اگرچه فرآيندهاي تصفيه اوليه و ثانويه وقتي كه با گندزدايي تكميل شده باشد، (تصفيه متداول فاضلاب) مي‌تواند 85 درصد  BODجامدات معلق و تقريباً همه موجودات بيماريزا را حذف نمايد، ليكن بعضي از آلاينده‌ها از قبيل نيتروژن، فسفر، COD محلول و فلزات سنگين به ميزان كمتري حذف مي‌شوند (3).

تحت بعضي از شرايط اين آلودگي‌ها نگراني اصلي به حساب مي‌آيند. در اين موارد فرآيندهايي كه قادر به حذف آلودگي‌هاي باقيمانده از تصفيه هستند بكار مي‌رود كه اغلب تصفيه ثالثيه فاضلاب ناميده مي‌شود (اين فرآيندها اغلب تصفيه فاضلاب پيشرفته يا بطور خلاصه [3]AWT ناميده مي‌شوند). اين‌گونه فرآيندها كيفيت فاضلاب را تا حدي كه براي اهداف استفاده مجدد مناسب باشند، بهبود مي‌بخشند و آنچه را كه اساساً يك فاضلاب دور ريختـني است، به يك منبع آب با ارزش تبديل مي‌كنند.

روشهاي متعددي در سالهاي اخير مورد توجه و بررسي قرار گرفته است که از اين ميان مي‌توان به فرآيند انعقاد و شناور سازي الکتريکي که به عنوان يک نوآوري قابل توجه در صنعت آب و فاضلاب، مطرح مي‌باشد اشاره کرد (4). امروزه تكنيك الكتروشيميائي يك ابزار فرآيندي مهم جهت جداسازي و كنترل انواع آلاينده‌ها شده است. تکنولوژي‌هاي الکتروشيميايي، مزاياي متعددي دارند که مهمترين آنها عبارتند از: سازگاري با محيط زيست، چند منظوره، بازدهي انرژي، ايمن بودن، انتخاب گري، سازگار با ماشيني شدن، سادگي و ارزاني نسبي(5).

در مورد مکانيسم اين فرآيند بايد گفت الکتروليز يک واحد فرآيندي است که تغييرات شيميايي در آن ناشي از واکنش انتقال الکترون از ميان سطح مشترک محلول و الکترود مي‌باشد. جريان الکتريکي بوسيله جريان الکتريسيته مستقيم تأمين مي‌شود و ولتاژ کاربردي بين دو الکترود در يک سلول واکنش را به پيش مي برد (6).

مکانيسم‌هاي اصلي الکتروليز براي تصفيه پيشرفته به شرح زير مي‌باشد:

اکسيداسيون و گندزدايي الکتروشيميايي

فلوکولاسيون الکتروشيميايي و

شناورسازي الکتروشيميايي يا هرترکيبي از اين مکانيسم‌ها. 

اين فرآنيد از طريق کاربرد جريان مستقيم برق با ولتاژ بين 10 تا 60 ولت و شدت جريانهاي متغير که بسته به ميزان آلودگي پساب تعيين مي‌شود با استفاده از الکترودهايي از جنس آلومينيم، آهن معمولي، فولاد ضد زنگ و يا ذغال صورت مي‌گيرد (7).

واکنشهاي انجام شده درآند و کاتد به قرار زير مي‌باشد:

   M                    Mn+  + ne-              (1)

2H2O + 2e-                  2OH- + H2      (2)

در مـورد فلزآلومينيم که کليـه آزمايشـات نهـايي در اين

تحقيق پس از آزمايشات اوليه با آن انجام شده است واکنش زيرقابل وقوع است :

 

 


pH

Al(OH)2+ + H2O                        Al(OH)3. + H+   (5)

Al(OH)3. + H2O                         Al(OH)4- + H+    (6)

Al3+ + H2O                         Al(OH)2+ + H+           (3)

AlOH2+ + H2O                        Al(OH)2+ + H+      (4)


 

ميزان انحلال فلزات و در نتيجه تجزيه فلز آند بستگي به مقدار جريان الکتريسيته عبوري از الکتروليت دارد و از قانون فاراده تبعيت مي‌کند.

يونهاي آلومينيم ايجاد شده به سه طريق باعث انعقاد مواد مي‌شوند (8):

فشرده شدن لايه دوبل الکتريکي.

تجمع ذرات از طريق خنثي سازي در محيط الکتروليت.

ايجاد پل بين ذرات و تشديد فرآيند انعقاد جاروبي.

حبابهاي گاز هيدروژن توليد شده درکاتد نيز به ذرات منعقد شده چسبيده و همانند روش شناورسازي با هواي محلول ذرات را با خود به سطح آب مي‌آورند.

 

روش بررسي

به منظور انجام اين مطالعه تجربي-كاربردي، پايلوتي در محل آزمايشگاه ميکروبيولوژي دانشکده بهداشت و انستيتو تحقيقات بهداشتي تهران در ابتداي سال 1385 با جريان پيوسته احداث گرديد، ظرفيت پايلوت مورد نظر 20 ليتر در نظر گرفته شد تا ضمن تأمين زمان ماند هيدروليکي در محفظه الکتروليز، زمان لازم براي جداسازي فازها (جهت شناورسازي و ته نشيني) تأمين گردد. از کل محفظه پايلوت يک قسمت به عنـوان محفظه الکتـروليز به حجـم 8 ليتـر تـا زير لبه سر ريز در نظر گرفته شـد، و بعد از آن خـروجـي سـلول

 

الکتروليز به شکل سرريز وارد محفظه شناورسازي و ته نشيني به حجـم 12 ليتر که به شـکل دو مرحله‌اي طراحي

شده بود، مي‌گرديد. در مرحله اول با استفاده از يک بافل با افزايش ارتفاع از سطح ايستايي فلاکهاي شناور شده جداسازي مي‌گرديد و در مرحله دوم با تعبيه شير خروجي حدود يک سانتيمتر پايين‌تر از سطح ايستايي، با جدا سازي فلاکهاي ته نشين شده، از پساب عبوري از فرآيند جهت انجام آزمايشات نمونه برداشت مي‌گرديد (شکل‌هاي  1و 2).

کاملاً مشخص است که هرچه سطح تماس پليت‌ها با الکتروليت بيشتر باشد راندمان بالاتري نيز حاصل مي‌گردد، که دليل آن در اين حالت به علت تماس مؤثر بيشتر بين مواد معلق، توده‌هاي کلوئيدي، محلول و ميکرو حبابهاي گازهاي الکتروليتي که از سطح الکترود آزاد مي‌شود، مي‌باشد. لذا در آزمايشات بعمل آمده موقعيت الکترودها در حالت کاملاً مستغرق در نظر گرفته شد.

راکتور در دبي‌ها، پتانسيل‌هاي الکتريکي و غلظتهاي مختلف پساب راهبري شد. غلظت فسفرکل در جريان ورودي و خروجي در حالت يکنواخت وثابتي نگه داشته شد. محدوده پتانسيل‌هاي الکتريکي ورودي به انـدازه 60-10 ولت و محدوده جريان پساب در حـدود  M3d-1 8/13- 2/0 مورد آزمايش قرار گرفت و راندمان حذف مقايسه گرديد.

جهت ايجاد اختلاط براي انجام فلوکولاسيون به دليل وجود اختلاط طبيعي الکتروليت حاصل از توربولانس ناشي از برخاستن ميکرو حبابهاي گاز در کاتد و گراديان جرمي توليد شده بوسيله اختلاف درجه حرارت بين مايع نزديک سطح الکترود (که به خاطر عبور جريان الکتريکي گرم مي‌شوند) و قسمت عمده مايع که سردتر است، احتياجي به استفاده از همزن نبوده است.

زمان ماند پساب براي انجام فرآيند الکتروليز 30-5 دقيقه در نظر گرفته شد. الکترودهاي اصلي به تعداد پنج الکترود استفاده شده از جنس فلز آلومينيوم بود. سطح پليت‌هاي مورد استفاده در آزمايشاتcm  14 در cm24 و حداکثر و حداقل فاصله الکترودها برابر 6-1 سانتي‌متر بود. سطح و فاصله پليت‌ها به گونه‌اي تنظيم شده بود تا جريان الکتريکي و درصد حذف مورد نظر را تأمين نمايد. منبع انرژي، برق مستقيم و بوسيله ترانسي که حداکثر جريان الکتريکي قابل دسترسي توسط آن 12000 وات بود تأمين مي‌شد.

ميزان غلظت فسفرکل در محدوده 7/31 – 30/8 ميلي‌گرم بر ليتر و روش اندازه‌گيري آن مطابق  روش ذكر شده در بخش 4500-4-13 كتاب روشهاي استاندارد آزمايشات آب و فاضلاب (رنگ سنجي واناديوموليبدات) سال 1998 به روش اسپکتروفتومتري مي‌باشد (9).

 

يافته‌ها

در ابتدا آزمايشات با استفاده از الکترود استيل که يک الکترود غير مصرفي مي‌باشد انجام گرديد، مراحل بعدي تحقيق نشان داد که راندمان بدست آمده در مقايسه با الکترود آلومينيم (الکترود مصرفي) در مورد حذف فسفرکل، بسيار پايين‌تر بود، سپس بهترين راندمان با تغيير در فاصله، تعداد پليت‌ها و پتانسيل الکتريکي، در فاصله 2 سانتيمتر و تعداد 5 پليت و پتانسيل الکتريکي 50 ولت (400 وات بر دسي‌متر مکعب) بدست آمد .

نتايج بدست آمده نشان مي‌دهد پتانسيل‌هاي الکتريکي بالاتر ورودي، ميزان حذف فسفرکل بالاتري را به دنبال دارد. از طرف ديگر هرچه جريان الکتريکي بالاتري به کار گرفته مي‌شد مدت زمان الکتروکواگولاسيون کوتاه‌تر مي‌شد.

بر اساس مشاهدات بعمل آمده، پتانسيل الکتريکي بالاتر باعث اختلاط بهينه بيشتر، تکامل تدريجي توليد گاز، تشکيل فلاک‌هاي بزرگ و شدت گراديان حرارتي بالاتر مي‌باشد. تغييرات جزئي در pH مشاهده شد که  حداکثر در حدود يک واحد مشاهده گرديد. و تأثير چنداني در راندمان حذف نداشت.  

در خلال الکتروکواگولاسيون رسوباتي (کربنات کليسم و هيدروکسيد منيزيم) در کاتد تشکيل شده بود و يک لايه اکسيد بر روي آند مشاهده گرديد. بيشترين کارائي و روش مطلوب جهت نگهداري الکترود، تميز کردن متناوب و مکانيکي الکترودها براي فرآيند پيوسته و در مقياس بزرگ مي‌باشد که از اين روش براي جداسازي رسوبات و جلوگيري از خرده شدن (passivation) الکترودها استفاده شد.

در اين تحقيق دو مکانيسم اصلي الکتروفلوتاسيون و الکتروفلوکولاسيون با همديگر، درصد حذف بالائي از فسفرکل را به دنبال داشتند. با کاربرد پتانسيل الکتريکي ورودي بالا راندمان حذف بالاتري از فسفرکل در زمان ماندهاي يکسان (10 دقيقه) بدست مي‌آمد که البته افزايش در پتانسيل الکتريکي با افزايش دما محدود مي‌شد (نمودار 1).


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمودار 1: روند حذف الکتروشيميايي فسفر کل نسبت به پتانسيل الکتريکي اعمالي

با استفاده از الکترود استيل، در مقايسه با الکترود آلومينيمي

 


با افزايش زمان انجام فرآيند الکتروليز راندمان حذف نيز افزايش مي‌يابد که به دليل افزايش درجه حرارت در زمان ماندهاي بالا در ولتاژ اعمالي 50 ولت، براي بررسي تأثير زمان در حذف فسفر از پتانسيل الکتريکي 20 ولت استفاده شده است. همانطور که مشاهده مي‌گردد (نمودار 2) مي‌توان در پتانسيل‌هاي الکتريکي پائين‌تر با افزايش زمان ماند راندمان‌هاي تقريباً يکسان را بدست آورد که اين امر نياز به تأمين حجم بسيار بالايي در طراحي محفظه الکتروليز دارد.


 


 

 

 

 

 

 

 

 

نمودار2: روند حذف فسفر کل نسبت به زمان واکنش اعمالي در فرآيند الکتروشيميايي با

پتانسيل الکتريکي ثابت

 


اثر تغيير فاصله الکترودها از يکديگر در فرآيند الکتروشيميايي بر راندمان حذف فسفرکل با توجه به ثابت بودن ساير پارامترها، [پتانسيل الکتريکي اعمال شده (50 ولت)، تعداد پليت‌ها (2 عدد) و زمان ماند هيدروليکي (10 دقيقه)] بررسي گرديد. چنانکه مشاهده مي‌گردد کاهش فاصله الکترودها از يکديگر با راندمان حذف رابطه معکوس داشته و با افزايش فاصله‌، اين پارامترکاهش مي‌يابند (نمودار 3).


 

 

نمودار 3: روند حذف فسفر کل نسبت به فاصله مختلف الکترودها از يکديگر

در فرآيند الکتروشيميايي

 


اثر تغييرات pH اوليه (که به کمک محلول‌هاي هيدروکسيد سديم و اسيد سولفوريک تغيير داده شده است) در فرآيند الکتروشيميايي حذف فسفر بررسي شد که با توجه به نتايج بدست آمده مي‌توان دريافت که افزايش pH در روند حذف فسفر از پساب تأثير مثبت دارد. روند حذف فسفر نسبت به تغييرات  pHدر شرايط يکسان از نظر ساير پارامترها در نمودار 4 نشان داده شده است.


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمودار 4: روند حذف فسفرکل نسبت به pH هاي مختلف در فرآيند الکتروشيميايي

 


در برخي موارد علي‌رغم افزايش غلظت فسفر در نمونه (20 ميلي‌گرم در ليتر)، روند حذف داراي شتاب معمول نمي‌باشد که اين امر را مي‌توان به ساير پارامترهاي مداخله‌کننده در حذف فسفر (نوع ترکيبات فسفرموجود در پساب از نظر سهم فسفر آلي و معدني، وجود ساير ترکيبات که بر روي هدايت الکتريکي تأثيرگذار هستند و ترکيبات هالوژنه که در اثر فرآيند الکتروليز احياء شده و توليد اکسيدانهاي قوي مي‌نمايند) مرتبط دانست (نمودار 5).


 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمودار 5: روند حذف فسفرکل نسبت به غلظتهاي مختلف فسفر اوليه ورودي به فرآيند،

در فرآيند الکتروشيميايي

 

 

 

شکل 1: پايلوت طراحي شده الکتروليز

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 2: مقايسه تصويري جريانهاي ورودي و خروجي

از سيستم الکتروليز

 


بحث

در بررسي اثر فلزات مصرفي و غير مصرفي مي‌توان گفت که با روش الکتروکواگولاسيون و با کاربرد پليت‌هاي آلومينيوم در آند که عامل ايجاد کننده فلاک به داخل محلول اضافه مي‌کرد، راندمان حذف بالاتري از فسفرکل (1/90 درصد) بدست خواهد آمد تا در حالتي که از مکانيسم الکتروفلوتاسيون به تـنهايي استفاده مي‌شد که راندمان حذف به بيشتر از40-35% براي فسفر کل نمي‌رسيد (با کاربرد فلز استيل در کاتد و آند).

در بررسي اثر غلظت مي‌توان استنباط کرد که هر چه غلظت فسفر کل در پساب ورودي بالاتر باشد در صورتي که همه شرايط ثابت باشد درصد حذف بالاتر در مدت زمان کوتاهتري ميسر است و دليل آن اين است که در غلظتهاي اندک فسفر براي تشکيل ذره‌هاي قابل ته‌نشيني، تعداد کلوئيدهاي حاضر کافي نخواهد بود. حتي اگر بارهاي سطحي خنثي شوند در چنين حالتي عمليات فلوکولاسيون آغاز نمي‌شود. در غلظتهاي بيشتر فسفر، ناپايداري در اثر جذب سطحي ايجاد شده و به فاصله اندکي يونها خنثي مي‌شوند. غلظتهاي بيشتر فسفر همچنين منجر به افزايش احتمال برخوردها و در نتيجه انعقاد بهتر در دامنه وسيعتري از غلظت مي‌شوند.

چنانچه نتايج نشان مي‌دهد در pH هاي بالاتر از 6 بازده حذف فسفر بهبود مي‌يابد که با توجه به ترسيب شيميايي فسفر در pH هاي بالا قابل انتظار است. ضمناً با کاهش pH از 6 به 4 بازده حذف فسفر داراي افزايش بوده است که اين افزايش را مي‌توان به آزاد شدن گاز هيدروژن و کمک به مکانيسم الکتروفلوتاسيون و نيز رسوب زدايي از سطح الکترودها و کمک به مکانيسم الکتروکواگولاسيون مرتبط دانست.

نتيجه بدست آمده در تحقيق ما (1/90% حذف فسفر) که در فرآيند الکتروليز با استفاده از الکترود آلومينيمي براي زمان ماند 10 دقيقه و 2 سانتيمتر فاصله پليت‌ها در سيستم پيوسته بدست آمده است بسيار بالاتر از نتيجه‌اي است که در تحقيق انجام شده توسط مهمت در سال 2004 در ترکيه بر روي پساب صنايع کاغذ سازي صورت پذيرفت. مهمت با استفاده ازالکترودهاي آلومينيم در فرآيند الکتروليز با رعايت زمان ماند 5/7 دقيقه صرفاً توانست به 70% حذف فسفر دست يابد، در اين تحقيق سيستم از نوع ناپيوسته و فاصله پليت‌ها 2 سانتيمتر بوده است (9).

در مطالعه ديگري که توسط فنگ و همکارانش در سال 2003 درکشور ژاپن بر روي فاضلاب صنعتي صورت گرفت محققين توانستند با استفاده از فرآيند ترکيبي تخمير بيولوژيکي متان و متعاقب آن استفاده از فرآيند الکتروليز نسبت به حذف ازت آمونياکي، کل نيتروژن کجدال، فسفر و کل کربن آلي در تمام موارد به درصد حذف بالاي 90 درصد دست يافته و در مورد کليفرمها به حذف کامل دست يابند. چنانچه ملاحظه مي‌گردد باز هم با توجه به اينکه آزمايشات انجام شده در تحقيق اين مقاله تک فرآيندي بوده است راندمان بالاي 90 درصد قابل حصول بوده است (10).

کاي نيلسون و دکتر دبليواسميت در سال 2005 در کانادا با استفاده از روش توسعه يافته الکتروفلوتاسيون و با بکارگيري همزمان ازن در اکسيداسيون فاضلاب شهري توانستند فسفرکل را بطورموفقيت‌آميزي با مقدار بالاتر از 91 درصد حذف نمايند، در اين تحقيق آزمايشات در سيستم غير پيوسته انجام شد و الکترود استفاده شده آهن و آلومينيم بوده است. بهترين نتيجه در حذف فسفرکل با استفاده از الکترود آلومينيم تحت جريان 160 آمپر بدست آمده است. نتايج اين آزمايش مشابه اين مقاله بوده و راندمانهاي بدست آمده نيز نزديک بهم مي‌باشند، با اين تفاوت که در اين مقاله فرآيند الکتروليز به تنهايي به کار گرفته شده است (11).

تعيين کارايي مستقيم و غير مستقيم فرآيندهاي الکتروشيميايي جهت حذف ترکيبات فسفردار توسط اليزابت پتروسي، سي مرلي و دي مونتنرو (سال 2006) با اضافه نمودن همزمان فنتون در الکتروليت و تنظيم pH پايين‌تر از 5/1 براي جلوگيري از ته نشيني يونهاي فلزي انجام شده است، و نهايتاً در شرايط بهينه، 95 درصد فسفر کل در زمان ماند 15 دقيقه در سيستم غير پيوسته حذف شده؛ که در مقايسه با نتايج اين تحقيق راندمان حذف بالاتري بدست آمده است  (12).

همچنين در تحقيق ديگري توسط رباني خواه (سال 1382) کاربرد توام انرژي خورشيدي، فرآيند الکتروشيميايي و سيکل مرطوب سازي- رطوبت زدايي در تصفيه پيشرفته فاضلاب انجام شده است نتايج حذف فسفرکل در دو مقطع آزمايشگاهي و پايلوت با استفاده از الکترود آهن و آلومينيم به ترتيب 93 و 89 درصد شده است. جريان الکتريکي بهينه 78/1 ميلي‌آمپر بر سانتيمتر مربع و زمان ماند 15 دقيقه بوده است، همچنين با افزايش pH از 5/5  به بالا، حذف فسفر تشديد شده است. لازم به ذکر است که در اين تحقيق اثر مواد منعقدکننده نيز بررسي شده است که تأثير چنداني در حذف فسفر کل نداشته است و باز هم مشاهده مي‌گردد که علي‌رغم تک فرآيندي بودن روش (الکتروليز) بکار گرفته شده در تحقيق اين مقاله و نتايج بدست آمده، نيازي به ترکيب ساير روشها با فرآيند الکتروشيميايي يا اضافه نمودن مواد منعقدکننده نمي‌باشد و به بيان ديگر فرآيند الکتروليز به تنهايي قادر است استانداردهاي تخليه را برآورد نمايد (13).

 

نتيجه‌گيري

فرآيند الکتروليز با در نظر گرفتن مزايايي از قبيل جنبه‌هاي بهداشتي و زيست محيطي مطلوب و بازده بالا در حذف انواع آلاينده‌ها از آب و فاضلاب و ساير مزاياي آن، چشم انداز بسيار مطلوبي در صنعت آب و فاضلاب کشور دارد. وجود غلظتهاي بالاي انواع آلاينده‌هاي شيميايي، سنتتيک و سمي که داراي اثر بازدارندگي بر فعاليت بيولوژيکي ميکروارگانيزم‌ها مي‌باشند، کاربرد اين سيستم را در تصفيه فاضلابهاي صنعتي و کشاورزي بسيار زياد نموده و در محل‌هايي که عملاً کاربرد فرآيندهاي تصفيه بيولوژيکي به لحاظ وجود اينگونه آلاينده‌ها با محدوديتهاي زيادي روبروست مطلوب و از درجه اهميت بالايي برخوردار است.

در نهايت مي‌توان گفت؛ که فرآيند الکتروليز با استفاده از پليتهاي مصرفي آلومينيم و کنترل ساير شرايط، کارايي مطلوبي در حذف فسفر و ديگر مواد آلاينده مشابه از آب و فاضلاب را دارد.

 

تشکر و قدرداني

محققين لازم مي‌دانند مراتب تشکر و سپاسگزاري خود را از مسئولين دانشکده بهداشت و انستيتو تحقيقات بهداشتي تهران در قبال اعطاي فرصت لازم و تأمين بودجه مطالعه ابراز نمايند.


 


 References

1. Hammer M.J. Water and wastewater technology. 3rd ed. New Jersey: Prentice-Hall, 1996. p. 487-489.

2. Peavy H, Rowe D, Tchobanogloous G. Environmental engineering. New York. Mc Grow-Hill, 1985. p. 628-643.

3. Bitton G. Wastewater microbiology, New York: Wily-Liss, 1999.p. 350-361.

4. هشياري ب، اسدي م، سبزعلي ا. استفاده از فرآيند انعقاد، لخته سازي و شناورسازي الکتريکي در تصفيه آب و فاضلاب. مجموعه مقالات هشتمين همايش ملي بهداشت محيط، انجمن علمي بهداشت محيط ايران، دانشگاه علوم پزشکي تهران. 1384.

5. K Rajeshwar, J Ibanez. Environmental Electrochemistry: Academic Press-1997. p. 361-497.

6. Peter H, Geoffrey B and Cynthia M. Electrocoagulation as a wastewater treatment. process and device for separating solid and lipuid matter from industrial wastevater by electroflotion. The third annual Australian Environmental Engineering Research Event. 23-26 November Castlemaine, Victoria 1999, (online 2006).

7. Holt P, Barton G and Mitchell C. Electrocoagulation as waste water treatment. The future for electrocoagulation as a localized water treatment technology. The third annual Australian Environmental Engineering Research. 23-26 November castlemaine Victoria 1999, (online 2006).

8. Bustos Aragon A, Borja Padilla R and Fiestas Ros de Ursinos AJ. Experimental study of the recovery of algae cultured in effluents from the anaerobic biological treatment urban wastewater. Res Conserv and Recyc 1992; 6: 292-302.

9. American Public Health Association, AWWA, WEF. Standard methods for the examination of water &wastewater. 18 th ed. Washington: 1998. p. 4500-4-13.

10. G.U. Fen Bilimleri Dergisi. The removal of some inorganic compounds from paper mill effluents by the electro coagulation method. Journal of Science 2004; 17(3):85-99.

11. Feng CP, Sugiura N, Inoue T, Maekawa T. Combination of electrochemical and biological method for treating stock raising wastewater, Global Threats to Large Lakes: Managing in an environment of instability and unpredictability. 2003. p. 268-269.

12. Kai Nielson and DW Smith. Ozone-enhanced electroflocculation in municipal wastewater treatment. J Environ Eng Sci 2005; 65-76.

13. رباني‌خواه د. کاربرد توأم انرژي خورشيدي، فرآيند الکتروشيميايي و سيکل مرطوب سازي- رطوبت زدايي در تصفيه پيشرفته فاضلاب. پايان نامه دکتراي بهداشت محيط، دانشکده بهداشت، دانشگاه تربيت مدرس، 1382.  



[1]. Biochemical Oxygen Demand

[2]. Chemical Oxygen Demand

[3]. Advanced Wastewater Treatment