عوامل مكانيكي زيان آور محيط كار

عوارض استخواني و مفصلي ناشي از كار

CTDs (Cumulative trauma Disorders)

عوامل مكانيكي زيان آور محيط كار

 1- عوامل مرتبط به نوع ماشين ( تكنيك ساخت ماشين مثل قديم و جديد بودن آن )

2- تجربه كاري فرد و نحوه كاركردن كارگر

3- عوامل ارگونوميك مانند تناسب كار وكارگر

4- حفاظت صنعتي مانند چشم الكترونيك – سپر حفاظتي و…

استفاده از ابزار و ادوات دستي در بعضي از اشخاص كه عادت به اين كار را ندارند و همچنين فشارهاي مكرر بر روي مفاصل در اثر نحوه انجام كار سبب بروز ناراحتي هايي مانند پينه بستن و كرامپ هاي عضلاني مي شود.

عوامل مكانيكي شامل انواع و اقسام ماشينهاي مختلفي است كه انسان با پيشرفت صنعت آنها را به كار گرفته و براي افزايش توليد از آنها استفاده مي نمايد. استفاده از ماشين سالهاست كه سطح توليد را بالا برده و نسبت افزايش جمعيت توليدات ماشيني و صنعتي كشورها نيز رو به توسعه گذاشته است. در حفاظت صنعتي در مورد چگونگي استفاده و كاربرد ماشين آلات صنعتي به نحوي كه سلامت كارگران تأمين گردد، بحث شده . در علم ارگونومي يا مهندسي انساني نيز چگونگي تطبيق كار ماشين با انسان و يا چگونگي تطبيق انسان با ماشين مورد مطالعه قرار مي گيرد.

به هر حال آنچه اهميت دارد اين است كه بايستي ماشين آلات و ابزار مورد استفاده ، آسايش و راحتي كارگر را ضمن اينكه براحتي مقدار توليد را بالا مي برد. تأمين نمايد.

در عوامل مكانيكي بيماريهايي اهميت دارند منجمله : بورسيت ، هيگروما، كرامپ حرفه اي ، بيت هيگروما :

بيماري حفره كيستي پر از مايع لنفي در نقاطي از بدن مانند زانوها پديد مي آيد و گاهي به صورت تومور آبكي در گردن مشاهده مي شود.

بورسيت : 

فشارهاي مكرر بر روي مفاصل سبب به وجود آمدن بورسيت مي‌شود مانند كارگراني كه مجبورند ساعتها به صورت زانو زده كار كنند.

بيت :

كرامپ حرفه اي :

در اثر حركات ظريف و تكراري به وجود مي آيد . و درد در ناحيه كمر ، گردن و دستها ظاهر مي شود. معمولاَ ماشين نويسها، نويسندگان ، كاربر ها و كارگراني كه در قسمت مونتاژ دستگاههاي الكترونيكي كار مي كنند، به اين عارضه دچار مي شوند.

عوارض استخواني و مفصلي  ناشي از كار :

عوارض استخواني و مفصلي ناشي از كار به علت تغيير شكلي كه در وضعيت طبيعي بدن مي دهند از زمانهاي قديم شناخته شده اند. بقراط از تغيير شكل اسكلت در اثر اشتغال به حرفه هاي مختلف اسم برده است و جالينوس براي اين تغيير شكلها اسامي مخصوصي وضع كرده است ولي از نظر پزشكي كار ، در اين مورد نيز مانند ساير بيماري هاي شغلي مطالعات اوليه اساسي را دانشمند شهير ايتاليايي برناردينو را مازيني انجام داده است. اين دانشمند در كتاب طب كار معروف خود موسوم به مطالعه در بيماري هاي صنعتگران كه در سال 1700 در شهر Modene  به رشتة تحرير در آورده براي اولين بار ياد آور شده است كه شغل و كار ضمن اينكه زندگي كارگر را تأمين مي كند براي سلامت او نيز خطراتي به بار مي آورد. نامبرده  دربارة  خطراتي كه  اسكلت را  تهديد مي كند از تغييرات تنه و اندامها نزد كفاشها و خياطها و نانوايان و غيره اسم برده است. و با تأسفي آميخته به ترحم ، مراسم تشييع جنازة يكي از اين صنعتگران را شرح داده كه كار گران صنعتي با بدنهاي كج  و معوج در آن مراسم شركت داشته اند و هيكل هاي تغيير شكل يافته آنها ، معرف شغل و صنعت ايشان بوده است و احتياجي به پرسش و كسب اطلاع نبوده است.

امروزه مي دانيم كه تكرار مداوم حركات يكنواحت باعث مي شود كه بدن حالتي را كه در موقع انجام دادن اين حركات به خود مي گيرد  حفظ نمايد و در نتيجه از حالت طبيعي خود خارج شده و وضع غير عادي به خود بگيرد . حال عوارض مفصلي و استخواني ناشي ازكار به اختصار مورد مطالعه قرار مي دهيم.

الف حركات و وضعيت هاي بيماري زا :

بعضي از حركات مفصلي به علت تجاوز از حد طبيعي و فيزيولوژيك خود و پاره اي به جهت شدت و تكرارشان باعث ايجاد ضايعات مفصلي مي گردند گاهي هم فشار مداوم روي يك وتر يا يك  مفصل سبب بروز اين ناراحتي ها مي شود. حفظ كردن يك حالت كه به طور غير طبيعي طولاني گردد. ممكن است باعث درد عضلات مربوطه شود. همانگونه كه كم بودن استراحت در عدم تعادل بين عضلات مخالف  و ضربه هاي مكرر روي مفاصل نيز امكان دارد سبب توليد اين عوارض گردند. دردهاي پشت، انقباض عضلات كنار مهره اي  ، دردهاي منطقه بين فقرات گردن و پشت ، كمر ، دردهاي ناشي ازكاركردن در يك وضعيت نامتناسب ، تغيير شكل ستون فقرات از جمله اين عوارض مي باشند.

ب- عوارض ناشي از عوامل فيزيكي :

كاركردن با دستگاههاي مولد ارتعاش و فعاليت در هواي فشرده از اهم عوامل فيزيكي است كه در بروز ضايعات مفصلي و استخواني چون آرتروز هيپراستوزانت و  نكروز استخواني  نيمه هلالي

( بيماري كين بوك ) دخيلند. آرتروهيپراستوزانت علاوه بر كساني كه با دستگاههاي مولد ارتعاش كار مي كنند اشخاصي كه فعاليت آرنجي زياد دارند نيز ديده مي شود مانند سنگتراشان ، آهنگران و غيره.عارضه معمولاَ بعد ازچندين سال كار به شكل  ناراحتي حركات مفصلي (بازكردن و بستن آرنج ) ظاهر مي شود كه با كرامپ عضلات ساعد در موقع فعاليت همراه بوده و بدون علائم التهابي است.

بيماري كين بوك بيشتر نزد كارگراني كه باچكشهاي پنوماتيك كار مي كنند ديده مي شود. در اين بيماري بازكردن و بستن مفصل مچ دست دردناك است. تورم خفيف در آن وجود دارد و در صورت فشار دادن روي استخوان نيمه هلالي درد نسبتاَ شديدي حس مي شود. در راديوگرافي ، استخوان مسطح شده و تار و پود آن رقيق گرديده است. به علاوه مناطق روشن و كدر به طور يكنواخت در آن مشاهده مي شود.

ج- عوارض ناشي از عوامل شيميايي :

استفاده از مواد شيميايي گوناگون و تماس كارگران با اين مواد ، آنان را در معرض يك سري ضايعات مفصلي و استخواني قرار مي دهد كه نكروز استخوان فك در مسموميت با فسفر و دردهاي استخواني و مفاصل در مسموميت با كادميوم و سرب از آن جمله اند.

د) عوارض ناشي از عفونت ها :

در بين بيماري هاي ناشي از كار ، برخي از آنها با عوارض مفصلي و استخواني همراه اند كه بيماري هاي تب مالت و سل از آن جمله اند.

 CTDs    (Cumulative trauma Disorders)

تماس مكرر با عوامل ايجاد كننده ضربه هاي خفيف

صدمات تجمعي (انباشتگي)

در اندام‌هاي فوقاني ‏ تحتاني و ستون فقرات (عمدتا در اندام فوقاني) ايجاد مي‌كند.

علايم :

التهاب ، محدوديت حركت ‏، درد تيز ‏، سوزش ، خواب رفتگي ، مورمور

Cumulative trauma Disorders

CTDs

مناطق درگير در اختلالات اسكلتي عضلاني ناشي از كار :

كمر ، گردن ، شانه ، آرنج ، ساعد ، مچ دست

عوامل ايجاد كننده CTDs

1- فعاليت هاي تكراري :

قطعه كاري ، پرس كاري مكرر، فواصل زماني كوتاه

2- وضعيتهاي ناجور :

بدن خارج از حالت طبيعي و مدت زمان طولاني خم شدن بيش از حد كمر ، بالا بودن طولاني مدت دستها

3- وضعيت هاي ثابت و محدود :

موقعيت كاري ثابت ، ايستادن ، نشستن ، چمپاته زدن

4- نيروي زياد Forcefull Exertions

× نداشتن استراحت يا استراحت ناكافي

× سترس روحي رواني

× سترسهاي مكانيكي و فشار بيش از حد به يك عضو ، ضربه مكرر به يك عضو

ايجاد اختلالات ترومائي تكراري، محدود به محيط كار نمي‌باشد و در اوقات فراغت و كارهاي تفريحي مثل كار در خانه ، خياطي ، بافندگي ، نوازندگي ، بازي تنيس و ... نيز مي‌تواند رخ بدهد.

امروزه CTDs يكي از عوامل مهم ناراحتي افراد و كاهش بهره وري و اضافه شدن هزينه هاي جنبي زياد به صنعت و سيستم هاي بيمه‌اي است و هر روز نيز شيوع آن افزايش مي‌يابد.

مشاغل در معرض CTD

 كارگران :

خط توليد اتومبيل ، كنسرو سازي ،راه و ساختمان ،  برشكار و دوزنده ،تهيه و توليد مواد غذايي،لاستيك سازي،ريخته گري ،آجرسازي نساجي ،حمل و نقل و باربري (رانندگان) ،صندوق كارها ، قصابها ،بازرسان ،معدنچي‌ها ،نوازنده ها ،منشي‌ها ، ماشين نويس‌ها ، كارگران خط توليد وسايل الكترونيكي ،پرسكاران ،كاركنان بهداشتي و پرستاري

كاربران VDT

علل افزايش CTDs در سالهاي اخير

×مكانيزه و خودكار شدن كارها و افزايش سرعت آنها ، انجام حركات سريع و تكراري

×توليدات بيشتر،توسط كارگران كمتر و اجبار كارگر براي انجام فعاليت تكراري و منحصر به فرد به مدت طولاني

×كار يكنواخت تكراري در يك ايستگاه كاري

×علل اجتماعي و بيمه‌اي كه كارگر را به تشويق بيش از حد جلوه دادن مشكل مي‌كند

×افزايش سن كارگر

دلايل مشكلات در كاربران  VDT:

1- سريعتر شدن حركات تكراري ،وضعيت نامناسب بدني ،نداشتن استراحت كافي

2- طراحي بد پست كار

3- خستگي موضعي

4- عدم آموزش

5- عوامل روحي و رواني

ارتعاش

چكشهاي بادي ، تراكتور ، ليفتراك ، دماي نامناسب Temperature Extermes

فعاليت هاي نامناسب در اوقات فراغت

تجربه ناكافي در كارهاي دستي

سن بالا انعطاف پذيري كم

عدم رضايت شغلي

وجود بيماريهاي زمينه‌اي

كارپال تونل ، سندرم (فشار روي عصب مياني)

اگر چه اين سندرم اغلب با تظاهرات عصبي شناختي كه همراه آرتروز گردني و مهره هاي كمر يا فتق ديسك يا دنده گردني و ساير سندرم ‌ها ديده مي‌شود ، فشار روي عصب مياني كاملا محيطي بوده و نشانه‌هاي اختصاصي دارد. اين سندرم در 50 درصد موارد دو طرفه است و در زنان بيشتر از مردان ديده مي‌شود. اين سندرم معمولا در دستي كه بيشتر به كار مي‌رود، مشخص تر است و به همين دليل اين اختلال را به علل شغلي نسبت داده‌اند.

نشانه‌هاي حسي :

بيمار از بي حسي رنج مي‌برد گر چه در ابتدا برگشت پذير بوده است و داراي شدت متفاوتي است، به تدريج دردناك تر مي‌شود. غالبا يك احساس سوزش يا سردي در محدوده حسي عصب مياني متمركز مي‌شود و غالبا درد در ساعد ، آرنج و شانه انتشار مي‌يابد. اين نشانه‌ ها معمولا در خلال نيمه دوم شب يا هنگام بلند شدن از خواب ظاهر شده و با فعاليت دست و بازو از بين مي‌روند. اين نشانه‌ها با كار مداوم يا با فعاليت عضلاني تكراري در خلال روز قبل تشديد يافته و پس از استراحت تخفيف مي‌يابند و متعاقب آن اختلالات حسي پايداري از يك بي حسي ساده تا بي حسي كامل پديد مي‌آيد. اين اختلالات حسي ممكن است تنها قسمتي از محدوده حسي عصب مياني را گرفتار كند. ناحيه مينيموس معمولاتحت تاثير قرار نمي‌گيرد و اين يك علامت مهم است كه بايد از بيمار سوال شود . فشار وارد كردن روي عصب مياني در ناحيه مچ غالبا سبب احساس خارش در ناحيه توزيع عصبي مي‌شود. اگر چه اختصاصي ترين علامت هنگامي است كه آزمون خم كردن مچ‌ها در هر دو دست انجام شود ، در اين حالت احساس بي حسي در محدوده عصبي مياني ظرف يك هفته حاكي از وجود فشار روي عصب است.

نشانه‌هاي حركتي :

ضعف و فلج عضلات نزديك كننده و دور كننده عضلة شست دست مي‌باشد. سندرم تونل كارپال يك اختلال مخلوط (حسي و حركتي ) مي‌باشد. ليكن اين پديده فقط هنگامي كه كاملا پيشرفته باشد صحت دارد. تحليل رفتن عضلات نيمه راديال برجستگي تنار سپس به اختلالات حسي اضافه مي‌شود. اشكال اوليه به خصوص معمولا دردناك بوده و با كوچك شدن عضلات همراه نيستند. در تعداد قابل ملاحظه‌اي از بيماران سندرم تونل كارپال با اختلالات مشابهي در زردپي ها و مفاصل همراه است كه سبب سفتي انگشت ، التهاب مفاصل و زردپي‌ها يا بيماري دو كرون ، آرتروز مچ و انگشتان مي‌شود. همچنين با مجموعه‌ا‌ي از انواع التهابات خود به خود يا پس از ضربة مفصلي يا وارده به زردپي و به خصوصي پلي آرتروز روماتيسمي مزمن همراه است.

بيماري زائي :

عصب مياني از يك كانال نسبتا باريك عبور مي‌كند كه در آن نه عدد زردپي‌هاي جمع كننده يا غلافهاي سينوويال شان آزادانه و به موازات عصب در حركتند. ديواره هاي كانال قابليت انبساط ندارند از لحاظ نظري تحت فشار قرار گرفتن عصب كه ممكن است بخش شكننده بوده و در مقايسه با زردپي‌ها از فشار پذيري بيشتري برخوردار است ممكن است به دو طريق صورت گيرد:

الف) با كاهش اندازه غلاف خارجي      ب) با افزايش اندازه محتويات كانال

 

درمان :

1- با كاهش اندازه محتويات و افزايش حجم كانال است.

2- تزريق كورتن در داخل كانال كارپال و بي حركت كردن مچ به وسيله تخته بند به خصوص در شب ممكن است سبب پس رفتن بيماري در موارد خوش خيم شود.

3- با جراحي عصب را آزاد كنيم.

Caroal Tunnel Syndrome(CTS)

- شايعترين اختلال عصبي (نوروپاتي ) ناشي ازگير افتادن عصب مدين در طب كار است.

- تونل كارپال ، مسيري در مچ دست است كه به وسيله استخوانهاي دست و رباط تونل كارپال محدود مي‌شود.

- از اين تونل عناصر زير عبور مي‌كنند:

4 تاندون خم كننده سطحي انگشتان به جلو

تاندون عضله بزرگ خم كننده انگشتان شست به جلو

4 تاندون خم كننده عمقي انگشتان به جلو

عصب مدين

- مناطق عصب دهي عصب مدين :

سطح روئي (ولار) انگشت شست ، نشانه ، مياني و نصف انگشت حلقه

سطح پشتي (دورسال) انگشت نشانه، مياني و نصف انگشت حلقه

- شرائطي كه باعث افزايش حجم محتويات كانال مي‌شود مثل ادم تاندونها يا بدشكلي (آنومالي) عضلات و يا شرائطي كه باعث تنگ شدن فضاي كانال مي‌شود . افزايش فشار درون كانال ، فشار به عصب ، ايجاد علائم

- تمايل شدن دست به طرفين باعث تنگي اين تونل مي‌شود.

علائم باليني CTS

·        در مراحل اوليه با سوزن  سوزن شدن متناوب ، كاهش حس يا افزايش حس در مناطق انتشار عصب مدين مشخص مي‌شود. علائم در شروع در دست غالب (دست راست) ظاهر مي‌شود بعدا دو طرفه مي‌شود.

·        معمولا انگشت مياني يا انگشت نشانه و مياني درگير هستند.

·        در بيش از 15 درصد بيماران ، درد و بي حسي ممكن است به بازو شانه انتشار يابد.

·        علائم درد، سوزن سوزن شدن و بي حسي عمدتا در شبها رخ مي‌دهد و ممكن است فرد را از خواب بيدار كند (تكان دادن دست، ماساژ دادن ، ريختن آب سرد يا گرم ، تسكين)

·        از دست دادن مهارت و ناتواني در تشخيص سردي و گرمي

·        با پيشرفت علائم بي حسي ، درد پيشرونده و لاغري عضله دست ممكن است ظاهر شود.

·        كاهش تعريق در مناطق عصب دهي عصب مدين ، كاهش تماس در اصطحكاك دست با اشياء

·        ضعيف در اكثر موارد با وجود ندارد يا خفيف است

CTS در مشاغل ذيل بسيار شايع است.

·        كارگران بسته بندي گوشت : فشار پياپي بر روي شانه و حركات تكراري مچ دست ‏، فعاليت فيزيكي بيش از حد ، انحراف شديد و قوي به سمت اولنار

·        كارگران صنايع خودرو سازي

·        صندوق داران فروشگاههاي بزرگ

·        كاربران VDT

·        ماشين نويس ها : وضعيت بدني ثابت ، دورشدگي ، خمش بازوها ، حركات سريع انگشتان ، فشار بر روي قائده كف دست ، انحراف به سمت اولنار

·        مونتاژ كاران قطعه بر روي نوار نقاله ، كشش و دور شدگي با خمش بيش از 10 تا 20 بازوها

راههاي تشخيص

1- شرح حال

2- معاينه باليني

3- NCV، EMG

 درمان CTS

 استراحت ، تجويز مسكن‌هاي ساده ،  Splint ، تزريق كورتن ، جراحي

ريسك فاكتورهاي مهم شغلي ايحاد كننده CTS

1- حركات تكراري مچ / انگشت با فشار بر تاندونها در كانال كارپال

2- انقباض شديد (Forceful) تاندونهاي مچ دست

3- خم شدگي شديد به طرف جلو و يا عقب مچ دست

4- ايجاد وضعيت غير ماهرانه در مچ دست

5- گرفتن اجسام با انگشتان

6- استرس مكانيكي به عصب مدين در كف دست

7- ارتعاش ، آسيب ميكروواسكولار در عصب مدين

8- دستكش‌هاي نامناسب

نكته مهم :

حركات انگشتان زمانيكه مچ دست در حالت خم شده بطرف جلو يا عقب قرار دارد باعث مي‌شود تاندونهاي در تونل كارپ در برابر ديواره تونل قرار گرفته و باعث التهاب دوم و فشار بر روي عصب مدين شود.

راههاي پيشگيري از CTS

1- كنترل تكرار حركات دست با استفاده از كمكهاي مكانيكي و اتوماتيك كردن

2- آناليز مشاغل براي حذف حركات بيهوده

3- كاهش اضافه كاري و كارهاي كنترات

4- كنترل نيرو توسط كاهش سايز و وزن وسايل

5- هماهنگ كردن مركز ثقل بار با مركز در دست گرفتن آنها

6- انتخاب ابزار با سطح كافي تماس جهت در دست گرفتن آنها

7- كنترل وضعيت هاي ناجور با تصحيح Work station مناسب

8- انتخاب وسائل به گونه‌اي كه مچ دست در وضعيت نرمال باشد (نوتر).

9- آموزش

10- كاهش ارتعاش با استفاده از عايق و ايزوله كننده هاي ارتعاش و كنترل زماني كه كارگران از ابراز مرتعش استفاده مي‌كنند.

11- فراهم كردن استراحت كافي در ضمن كار

12- كنترل تماس با سرما

13- كنترل استرسهاي مكانيكال

از وسائل با لبه گرد به جاي لبه تيز استفاده شود

 اصلاح خريد ابزار

افزايش طول دسته براي پخش كردن نيرو روي يك سطح بزرگتر

فراهم كردن Pad جهت كف دست اجتناب از استفاده از كف دست به عنوان چكش

ريسك فاكتورهاي غير شغلي ايجاد كننده CTS

جنس مونث ، آرتريت روماتوئيد ،  ديابت ،  پركاري تيروئيد، آكرومگالي ، حاملگي ، نقرس ،ادم ناشي از نارسائي قلبي ، چاقي ،عضلات فرعي در مچ ،ضربه حاد و شديد به مچ دست ،شكستگي سر استخوان راديوس ،بي حركتي مچ دست ،

روشهاي پيشگيري از CTDs

1- معاينات قبل از استخدام و انتخاب مناسب كارگر

2- معاينات دوره‌اي براي شناخت زود هنگام اختلال

3- آموزش كارگران و مديران

4- حذف اضافه كاري هاي زياد و وابسته كردن در آمد كارگر به انجام كار بيشتر

5- طراحي محيطهاي كاري مناسب

6- طراحي روشهاي كاري مناسب

7- طراحي ابزارهاي كاري مناسب

كمر درد :

آمار هشدار دهنده در خصوص Low Back Paine

در حال حاضر بيش از هشتاد ميليون روز كاري به علت كمردرد از بين مي‌رود كه چهار برابر ميزان بيست سال گذشته است. هفتاد تا هشتاد درصد جمعيت دنيا از درد كمر ناتوان كننده گاهگاهي در طول زندگي خود رنج مي‌برند.

دو تا پنج درصد جمعيت در خطر به علت درد كمر مراجعات پزشكي و يا غيبت از كار دارند.

شايع ترين علت غيبت از كار در همه كارگران بعد از بيماريهاي دستگاه تنفسي ، ناراحتي‌هاي كمر مي‌باشد.

بيست تا چهل درصد غرامت‌هاي شغلي مربوط به كمر بوده است.

بيست تا سي درصد ضايعات ناتوان كننده ناشي از كار مربوط به كمر بوده است .

نكته :

عليرغم اينكه كمردرد خيلي شايع است ولي عملا بيماري خوش خيمي است و با رعايت نكات خاص مربوطه به خوبي درمان مي‌شود.

Low Back Paine

 تقسيم بندي اول :

الف: سياتيكي : داراي علائم درد كمر همراه با درد منتشر شونده از كمر به پا ، خواب رفتگي ، گزگز و مورمور، ضعف و لاغري عضلات اندام تحتاني مي‌باشد.

ب : غير اختصاصي (ساده) : درد محدود به كمر است و با علائم تير كشنده همراه نمي‌باشد و علل خاصي براي آن وجود ندارد.

تقسيم بندي دوم :

الف : شغلي : در اثر اشتغال به كار خاص ايجاد يا تشديد مي‌شود.

ب : غير شغلي : در اثر فاكتورها و عوامل غير شغلي در فرد مستعد ايجاد مي‌شود.

مشخصات درد سياتيكي (درد ريشه عصبي)

- درد يكطرفه پا شديدتر از درد كمر است

- درد عموما به پا يا به انگشتان تير مي‌كشد

- مور مور شدن و بي حسي با توزيعي مشابه وجود دارد

- نشانه‌هاي تحريك عصبي وجود دارد (نمي‌تواند پا را راست و مستقيم نگه دارد)

- تغيير حركتي، حسي و يا رفلكسي وجود دارد

- پيش آگهي آن نسبي است. حدود 50% از بيماران ظرف شش هفته از شروع حمله حاد بهبود مي‌يابند.

موارد ضروري ارجاع اورژانسي

- مشكل در ادرار كردن

- فقدان تون اسفنكتر آنال ، بي اختياري در دفع مدفوع

- بي حسي در اطراف مقعد ، دستگاه تناسلي خارجي

- ضعف حركتي گسترده يا پيشرونده در پاها

- اختلال در راه رفتن

علل كمر درد شغلي

1- حمل و نقل بار

2- جابجا كردن وسايل و قطعات سنگين

3- ارتعاش تمام بدن

4- كار در وضعيت هاي نامناسب (خم شدن بيش از حد، پيچ دادن به كمر)

5- انجام كار خيلي سنگين

6- علل روحي رواني و اجتماعي (عدم رضايع شغلي ، شخصيت خاص فرد)

7- عدم كنترل كارگر بر روي كار

مشخصات كمردرد ساده

- عموما شروع آن در سن بيست تا پنجاه و پنج سالگي است

- درد در ناحيه كمري خاجي ، كفل ها و رانها است

- درد ماهيت مكانيكي دارد به طوريكه با فعاليت فيزيكي و زمان تغيير مي‌كند

- حال عمومي بيمار خوب است

- پيش آگهي آن خوب است 90% بيماران ظرف شش هفته از شروع علائم حاد بهبود مي‌يابند.

نكته :

ميزان بروز كمردرد ناشي از كار با سن و جنس در ارتباط است

بيشترين شيوع كمردرد و مداخلات جراحي در گروه سني 55-35 سال رخ مي‌دهد. در حاليكه ميزان عود و ناتواني با افزايش سن افزايش مي‌يابد. عود كمر درد بيشتر در سن 40-20 سال گزارش شده است گروه سني 40-31 سال بيشترين استعداد را به صدمات پر هزينه كمري دارند.

سيگار كشيدن يك عامل خطر نامشخصي براي كمر درد مي‌باشد.

درمان كمر درد

1- برطرف نمودن درد : با استفاده از ضد دردهاي مثل استامينوفن يا داروهاي غير استروئيدي ضد التهابي مثل ديكلوفناك ، بروفن و .....

2- استراحت : استراحت در بستر را بايد محدود به يك تا سه روز نمود (دوره هاي طولانيتر ، مدت ناتواني را افزايش مي‌دهد)

3- شروع فعاليت زود هنگام : ورزش و فعاليت سير بهبودي را تسريع مي‌بخشد.

4- درمان فيزيكي : مانيپولاسيون ، ورزش ، دياترمي ، اشعه مادون قرمز ، كيسه يخ ، ماساژ و كشش

5- دخالت جراحي : اگر كارگر با كمر درد ساده ظرف 3 ماه به سر كار خود باز نگردد بايد به يك متخصص ارتوپدي يا جراح مغزو اعصاب براي بررسي بيشتر و كاملتر ارجاع داد.

نكته : هنگاميكه فردي جسمي را بلند مي‌كند ، مي‌كشد يا هل مي‌دهد نيروهايي بوجود مي‌آيد كه مي‌تواند اثرات سوئي بر سيستم اسكلتي عضلاني بگذارد.