عوامل ارگونوميكي زيان آور موجود در محيط كار
عوامل ارگونوميكي زيان آور موجود در محيط كار
عوامل ارگونوميكي زيان اورمحيط كار:
انواع طراحي در ارگونومي
ارگونومي با انجام چهار نوع طراحي نسبت به تطبيق كار با انسان اقدام مي كنند :
طراحي ايستگاه كار Work Station Design
طراحي محيط كار Work environment design
طراحي سيستم انسان _ ماشين Man – machine system design
طراحي ريتم كار Work situation design
منظور از طراحي ايستگاه كار،طراحي محلي است كه كارگران درآن كار مي كنند،مثل طراحي ميز و صندلي . طراحي محيط با توجه به آيتم هايي نظير نور، صدا ، گرما ، سرما و… انجام مي شود. طراحي سيستم انسان – ماشين به مفهوم طراحي ماشين آلات مورد استفاده توسط انسان با توجه به ظرفيت اوست و طراحي ريتم كار عبارت است از تعيين مدت زماني كه فرد مجاز است در شرايط موجود فعاليت كند .
نوبت كاري:
به هرنوع كاري كه درخارج ازدريجه زماني كارروزانه(7بامدادتا4عصر) انجام پذيرد نوبت كاري گفته مي شود
اگرچه اين شيوه ازكارپديده جديدي نيست ودرقرون گذشته نيزوجود داشته اماطي ده هاي اخير همگام بارشدصنايع ازگسترش چشم گيري برخورداربوده است.
فشارهاي اقتصادي، الزامات مربوط به فرايندهاي صنعتي ونيازمندي به برخي خدمات كه 24ساعته ارائه شوند.
ازجمله دلايلي هستند كه موجب گرديده اند تادربرخي ازجوامع حدود20تا30درصدنيروي كاربه صورت نوبت كاردرايند.
متاسفانه نوبت كاري بامشكلات مختلفي مانند خستگي،اختلالات گوارشي،مختل شدن زندگي خانوادگي واجتماعي ،كاه دشبهره وري واحتمال افزايش وقوع حوادث همراه بوده وبرخي فاقدقابليتهاي مناسب جهت تطابق باان هستند.
ازجمله عوامل فردي كه احتمالا مشكالاتي رادرتطابق بانوبت كاري سبب مي شوند عبارتنداز:
1-سن بيش از50سال
2- داشتن شغل دوم بنا به دلايل اقتصادي
3- بامدادگرايي
4- پيشينه اختلالات خواب
5- سابقه ناراحتي هاي گوارشي
6- پيشينه بيماريهاي قلبي
7- ابتلاي به صرع
1- سابقه بيماريهاي رواني وغيره
اختلات اسيبهاي تجمعي(CTDs):
به اختلالاتي گفته مي شودكه دراثرحركات تكراري يااستفاده مكرراز ابزارودستگاه ايجادمي شود.
علايم متعددي براي CTDs وجود دارد كه مهمترين انهادرد، محدوديت حركت مفاصل وتورم نسج ميباشند ودرصورتي كه اعصاب نيزدرگير شوند علايمي چون درد وسوزش وكاهش مهارت فرد ديده ميشود.
عوامل مهم ايجادكنندهCTDs (عدم استراحت، وضعيت بدني نامناسب، حركت تكراري واعمال نيرو ميباشند.)
سندروم تونل كارپ ،
تونل كارپال مجرايي درمچ ميباشد كه عصب مديان ازان عبور ميكند. درنتيجه حركات تكرار ي واعمال فشاربرمچ، فضاي تونل كارپال كاهش يافته وبرعصب مديان فشاروارد امده كه درطي ان علايمي چون بي حسي، سوزش درد وناتواني درانگشتان دست مشاخده ميشود كه به مجموعه اين علايم سندرم تونل كارپ گويند.
مخاطرات ارگونوميكي زيان آور در بخش كك و مواد شيميايي:
1) خرابي كليدهاي كنترل باد در بخش سيلوها و باز و بسته كردن دستي شيرها كه منجر به كار در خارج از حد دسترسي دستي و بوسچر نامناسب آنها مي شود.
2) استفاده از يك سيستم تلفن داخلي در اتاق فرمان بخش اسيد سولفوريك براي جلوگيري از انجام كارهاي تكراري.
3) طراحي صندلي ومحل كار مناسب براي اپراتورهاي ماشين هاي شارژ زغال در روي باطري ها كه در مواجهه با عوامل زيان آور: ارتعاش ماشين شارژ، گرماي زياد، سر و صدا، گازها، بخارات و گرد و غبارهاي آلي و معدني مي باشند.
4) بار مسئوليت كاري بيش از حد براي مديريت بخش هاي كك و بازيابي مواد به دليل تعميرات مداوم
عوامل روانشناختي زيان اورمحيط كار
بیماریهای ناشی از عوامل روانی
طبق آمار و ارقامی که درممالک صنعتی جهان تهیه شده، زندگی ماشینی امروزه باعث افزایش بیماریهای روانی گردیده است. در شرایط فعلی در حدود 20 درصد کارگران از نوعی ناراحتی ورحی رنج میبرند و 30 درصد غیبتهای کار، ریشه روانی دارند. علل متعددی برای افزایش اختلالات روانی ناشی از کار ذکر شده که از همه مهمتر مشکل تطابق انسان با ماشین است. باید دانست که علاوه بر علل ناشی از کار، محیط زندگی امروزه، استعمال نوشابههای الکلی، مشکلات مادی و اجتماعی، همچنین طولانی شدن عمر انسان به علت پیشرفت پزشکی که سبب زنده ماندن افراد علیل و مهجور ومستعد به بیماریهای مختلف شده است. نیز در افزایش این بیماریهای مؤثرند. ازن ظر طب کار خستگی مفرط بیش از عوامل دیگر در ایجاد اختلالات روانی دخیل است. پلانگ Planque معتقد است وقتی که خستگی ناشی از کار به طور کامل ترمیم نشود سورمناژ (خستگی مفرط) به وجود آمده و باعث برزو اختلالات روانی خواهد گردید.
سورمناژ وقتی به وجود میآید که خستگی روزانه در اثر استراحت بر طرف نشده و هر روز مقداری باقی مانده و روی هم انباشته شود که در این صورت اختلالاتی از قبیل کاهش قدرت کار، کم حوصلگی و بیعلاقه بودن بروز می نماید. در این حالت ضمن اینکه شخص نسبت به محیط و شرایط کار حساسیت و عدم تحمیل نشان میدهد، عصبانیت و تحریکپذیری نسبت به همکاران وخانواده نیز دارد. به علاوه سردرد، درد ستون فقرات و بیخوابی نیز جزو علائم این سورمناژ میباشند.
در موارد پیشرفته سورمناژ ممکن است علائمی چون بیتفاوتی، حالت منفی به خودگرفتن، ضعف و خودخوری دایم، احساس حقارت، حس کینه و تنفر نسبت به کارگاه و مافوق، رنج روحی، اضطراف و ترس و احساس وحشتی که امکان استراحت و آرامش را از میان میبرد و پژمرده شدن قیافه بر علائم فوق افزوده گردد. ولی بزرگترین خطر سورمناژ در محیطهای کار، مستعد کردن کارگران به حوادث ناشی از کار است. با توجه به اینکه ثابت شده است که به طور عادی حوادث بیشتر در ساعات خستگی کارگران اتفاق میافتد، وضع این مبتلایان به نورز که دائماً خسته هستند از لحاظ آمادگی به حوادث روشن است. این کارگران که فوقالعاده هیجانپذیر نیز هستند. دائماً در خود فرو میروند و توجه لازم و دقت کافی برای حفظ و حراست از خود را نمیکنند. بعلاوه هیجانپذیری آن در مواقع حادثه موقعیت را وخیمتر نیز میکند. علاوه بر سورمناژ علل زیر نیز در ایجاد اختلالات روانی نزد کارگران مؤثر میباشند:
علل ايجاد اختلالات رواني:
- مشکلات اولین برخورد بامحیط کار:
قاعدتاً کارگران جوانی که بدون طی مدارس حرفهای وبه طور مستقیم از محیط خانه و مدرسه به محیط کار وارد میشوند با مشکلات روانی فراوانی روبرو میگردند که نتایج آن بزور اختلالاتی چون بیتفاوتی، بیعلاقگی، پائین بودن بازده کار، غیبت، عدم پیشرفت در کار، رفتار تهاجمی و خستگی میباشد. غالباً منشأ این ناراحتیها عدم ارضاء خاطر و مأیوس شدن است. که درتمامی یا بعضی ازمحیطهای کار به نوجوانان دست میدهد و در اکثر اوقات راهنماییهای غلط و اشتباه در انتخاب حرفه نیز مزید بر علت است.
- سن و سال پیری:
اغلب کارگران از سن 50 سالگی به بالا از خستگی، بیخوابی و کمی حافظه شکایت دارند که برمشکلات آنها در محیط کار میافزایند.
-شروع مجدد کار بعد از یک حادثه یا بیماری:
در صورت وقع یک حادثه مغزی یا حادثه روی ستون فقرات که نقصان عصبی نیز به بار آورده باشد. شروع مجدد کار، فوقالعاده مشکل میشود و این کارگران غالباً واکنشهای نورزی از قبیل هیجانپذیری مفرط و اضطراب از خود نشان میدهند.
- تحمیل مسئولیت بیش از حد:
در موارد تحمیل مسئولیت،واکنشهای روانی مشابه آنچه در مورد سورمناژ وجود دارد به سهولت بروز میکنند.
- جلوگیری ازترقی:
این امر که سبب میشود شخص احساس نارضایتی و ظلم نسبت به خود و تضییع حق کند، ممکن است تظاهرات روانی ناگواری به دنبال داشته باشد.
- گروههایی که مدتها درانزوا کار میکنند:
گروههایی که ماههابه طور منزوی کار میکنند. ممکن است اختلالات روانی و عوارض پیسکوسوماتیک (بیماریهای جسمانی که تا حدودی علت روانی دارند) ازخود نشان دهند.
- عللی که مربوط به کار نیست:
این علل بیشتر خانوادگی است. معمولاً وضع مالی بد، قرض و بدهی و همچنین اختلافات خانوادگی و ناراحتیهای ناشی از آن علل، خرابکننده وضع روانی کارگر میباشند.
مطالعه رفتار انسانها در محيط كاري، براي درك روابط پيچيده آنها، محيط كاريشان (نظير سهولت انجام كار، تجهيزات و ابزار كار)، نيازهاي شغلي، روشها و متدهاي انجام كار ارگونومي ناميده ميشود.
يكي از اصول سادة ارگونومي به اين مطلب اشاره دارد كه تمام فعاليتها در محيط كار بايد به گونهاي انجام گيرد كه درجه بسيار كمي از استرسهاي جسمي و روحي ـ رواني را باعث شود. چنانچه اين استرسها در ميزان مناسب و عادي نگاه داشته شوند كار كردن رضايتبخش بوده و به واسطه آن سلامت و رفاه كارگران نيز تأمين خواهد شد. به عكس اگر اين استرسها در محيط كاري بيش از اندازه بوده و از حد نرمال خود نيز تجاوز كنند حاصل آن نتايج نامطلوبي (نظير اشتباهات كاري، حوادث، مجروحيتها و كاهش سلامت رواني و جسمي افراد) خواهد شد.
ارگونوميتها استرسهاي موجود در محيط كار را بررسي كرده و تواناييهاي افراد را در مقابله با اين استرسها ميسنجند. هدف از اجراي يك برنامه ارگونوميكي شغلي، فراهم آوردن ايمني در محيط كار است. اين امر به وسيله طراحي راحت انجام دادن كار، طراحي ماشينها، ابزار و وسايل و همچنين نيازهاي شغلي در جهت سازگاري با خصوصيات كارگر و ميزان توقع انتظار رفته از آنها صورت ميگيرد.
يك برنامه ارگونوميكي نتيجهبخش بايد بتواند به طور همزمان هم در جهت بهبود سلامتي و بهداشت و هم در جهت بهبود توليد و سوددهي عمل كند. ارگونومي امروزه به دو بخش خرد و كلان تقسيم شده و علوم ديگري چون بيومكانيك و آنتروپومتري را به عنوان ابزار مورد استفاده قرار ميدهد.
آنتروپومتري علمي است كه در مورد اندازهگيري اعضاي بدن خصوصاً اندازه قدرت و توانايي هر عضو بحث ميكند و اندازههاي طولي بدن، وزن و حجم اندامها، فضا و زواياي حركتي اندامها را شامل ميشود. اين شاخه علم ارگونومي به دو طريق استاتيك و ديناميك مورد مطالعه قرار ميگيرد. بيومكانيك علمي است كه در مورد عملكرد و وظايف عناصر ساختاري بدن و اثرات نيروهاي خارجي و داخلي برروي آن بحث ميكند.
طبق گفته OSHA كارفرمايان سالانه 20 ميليون دلار صرف هزينه هاي غرامت صدمات و بيماريهاي ارگونوميكي كارگران مي كنند. به خوبي ثابت شده است كه يك برنامه ارگونوميكي ميتواند به شركتها در كاهش هزينههاي غرامت كارگرانشان كمك كند.
طبق آمار عمومي G.A.O 1 منتشر شده در سال 1997 متخصصين دريافتهاند كه كاهش هزينههاي غرامت كارگران در رابطه با ارگونومي براي پنج شغل مورد آزمايش، پس از اينكه آنها يك برنامه ارگونوميكي اجرا كردند، 35 تا 91 درصد بوده است و روي هم رفته آن پنج كمپاني سالانه 7/3 ميليون دلار كمتر براي هزينه هاي غرامت كارگران در رابطه با ارگونومي مي پردازند.
اختلالات اسكلتي يكي از بزرگترين مشكلات بهداشت حرفه اي در كشورهاي صنعتي است بر طبق آمار سال 1996 نسبت بيماريهاي عضلاني به كل بيماريهاي حرفهاي در فنلاند 31 درصد و در ايالات متحده 44 درصد بوده است.
در كشور سوئد عامل كمردرد بيشترين فشار را به سيستم توليد كشور وارد ميكند. طبق آمار موجود 65 تا 80 درصد افراد مبتلا به كمردرد هستند و تقريباً 2 ميليون روزكاري در سوئد به اين دليل از بين رفته است. در انگلستان هزينه واقعي بيماريهاي اسكلتي ـ ماهيچهاي بيشتر از 25 ميليارد پوند برآورد ميشود.
آنتروپومتري:
آنتروپومتري به عنوان شاخهاي از «فيزيكال آنترويولوژي» تعريف شده كه به اندازههاي بدن انسان ميپردازد. نظر به اينكه در وضعيتهاي طبيعي بدن، تنه، بازوان و پاها درگير كار استاتيك نمي شوند و حركات طبيعي يكي از مهمترين بخشها در انجام كار با راندمان بالا تلقي مي گردد، لذا بايد ابزار و شرايط كار را به گونهاي طراحي نمود تا با ابعاد بدن كارگر كاملاً تطبيق داشته باشد. در چنين وضعيتي نياز به دانستن اين ابعاد جهت طراحي محيط هاي كاري اهميت به سزايي داشته و پاسخگوي اين نياز مهم، دانش آنتروپومتري مي باشد.
بطور كلي اندازه گيري ابعاد بدن در دو وضعيت صورت ميگيرد:
1. وضعيت ساكن (ثابت).
2. وضعيت متحرك.
در وضعيت ثابت اندازه گيري بدن در حالتي صورت مي گيرد كه بدن هيچ حركتي نداشته باشد و اين اندازه گيري را اصطلاحاً آنتروپومتري استاتيك مي گويند. در وضعيت متحرك اندازه گيري ابعاد بدن در حالتي كه بدن در حال حركت مي باشد، صورت خواهد گرفت كه به اين اندازه گيري آنتروپومتري ديناميك معروف است.
بطور كلي آنتروپومتري شامل اندازه گيري اندازه هاي مختلفي از طول بدن، وزن و حجم اندامها، فضاهاي حركتي و زواياي حركتي هر يك از اين اندازهها و در نهايت آمار و اطلاعات منتج از آن در تعيين شكل و اندازه ابزار و وسايلي كه در محيط كار استفاده اين افراد قرار ميگيرد.آنتروپومتري در دو زمينه كاربرد دارد:
1- براي تطبيق و تناسب ماشين با انسان در جهت راحتي و افزايش راندمان كاربر.
2- جهت استانداردسازي وسايل و تجهيزات مورد استفاده براي يك فرد يا كل جامعه.
در اين زمينه علاوه بر ابعاد بدن، نوع وسايل مورد استفاده، جنس، ميزان تحمل نيرو و فشار و ساير فاكتورهاي مربوط به انسان از قبيل سن، جنس، نژاد، ساختار بدني (ورزشكار، چاق، لاغر)، نوع شغل، رژيم غذايي، وضعيت سلامتي، وضعيت بدن يا پوسچر (Posture)، زمان (ابتداي روز، پايان روز) تغييرات ارادي (مثل منقبض كردن عضله)، لباس و تجهيزات فردي مورد توجه قرار ميگيرد كه البته مهمترين آنها سن، جنس و تفاوتهاي نژادي ميباشد.
از آنجائي كه با افزايش سن، افراد كوتاهتر، سنگينتر و فربهتر ميشوند، بايد محيط كار به گونهاي طراحي ميگردد كه افراد 65-20 ساله با ابعاد مختلف بتوانند به راحتي در آن به كار خود ادامه دهند.
شيوههاي اندازهگيري و كاربرد اين ابعاد
1- ارتفاع درشت ني: اين بعد، در حمل و نقل دستي مواد، از اهميت ويژه برخوردار است. اشيايي كه در ارتفاعي ميان ارتفاع درشت ني و ارتفاع برآمدگي بند انگشت، ايستاده قرار دارند، بايد در وضعيت خميده برداشته شوند.
2- ارتفاع برآمدگي بند انگشت، ايستاده: اين ارتفاع بازگو كننده كمترين ارتفاعي است كه در آن كارگر ميتواند بدون خم كردن زانوها يا كمر، اشياء را بردارد و حمل كند. گسترة ارتفاعي كه ميان ارتفاع برآمدگي بند انگشت، ايستاده و ارتفاع شانه قرار دارد، براي حمل و نقل دستي مواد و اشياء مطلوب بوده و بايستي در صنايع مورد استفاده قرار گيرد.
3- ارتفاع آرنج: اين بعد در تعيين ارتفاع سطح ميز كار از اهميتي ويژه برخوردار است.
4- ارتفاع شانه (زايده اخرمي شانه): برداشتن و حمل اشيايي كه در بالاي ارتفاع شانه قرار دارند، دشوار است. زيرا از سويي، در اين كار، ماهيچههاي ضعيف به كار گرفته ميشوند. از سوي ديگر، در چنين حالتي خطر رها شدن و سقوط اشياء نيز افزايش مييابد.
5- بلندي قد: از اين بعد در تعيين كمترين فضاي خالي بالاي سر براي جلوگيري از برخورد سر با مانع استفاده ميشود.
6- حد دسترسي عملي در بالاي سر: از اين بعد، در تعيين بيشترين ارتفاع كنترلهاي قرار گرفته در بالاي سر كارور استفاده ميشود.
7- حد دسترسي عملي به سمت جلو: اشياء يا قطعههايي كه اغلب در ايستگاه كار مورد استفاده قرار ميگيرند بايد در حد دسترسي عملي قرار گيرند.
8- عمق كفل ـ زانو: اين بعد، عمق سطح نشستنگاه صندلي و فضاي خالي زير ميز كار را تعيين ميكند.
9- عمق كفل ـ ركبي: اين بعد عمق سطح نشستنگاه را مشخص ميسازد.
10- ارتفاع ركبي: اين بعد گسترة قابليت تنظيم ارتفاع صندلي را معين ميكند. در حالتي كه فرد كفش به پا ندارد.
11- فضاي مورد نياز رانها: ارتفاع آرنج در حالت نشسته و فضاي مورد نياز رانها، عوامل تعيين كننده در ضخامت سطح رويي ميز كار و كشوي آن ميباشد.
12- ارتفاع آرنج در حالت نشسته: با استفاده از ارتفاع آرنج در حال نشسته و ارتفاع ركبي ميتوان ارتفاع ميز كار را تعيين كرد.
13- ارتفاع چشم در حالت نشسته: نمايشگرهاي تصويري ميبايست در زير خط افقي قرار گيرند كه ارتفاعي برابر با ارتفاع چشم در حالت نشسته است.
14- ارتفاع نشسته: از اين بعد، در تعيين فضاي عمودي مورد نياز براي وضعيت نشسته استفاده ميشود.
15- پهناي كفل، از اين بعد در تعيين پهناي صندلي و نيز ابعاد شكافها، روزنه ها و … استفاده ميشود كه همه بدن بايستي از آنها بگذرد.
16- پهناي آرنج ـ آرنج: از اين بعد، در تعيين پهناي پشتي صندلي و نيز فاصله ميان تكيهگاههاي دست در صندلي استفاده ميشود.
17- پهناي چنگش، قطر دروني: از اين بعد در تعيين محيط دستههاي ابزار دستي، قطر اهرمها و … استفاده ميشود.
18- فاصله ميان مردمك دو چشم: از اين بعد در تعيين گسترة قابليت تنظيم فاصله ميان دو عدسي چشمي در ميكروسكوپها استفاده ميشود. براي كاهش خطاي اندازهگيري، ابعاد آنتروپومتريك در حالتي اندازهگيري ميشوند كه شخص لباس سبك بر تن داشته و راحت و مستقيم نشسته و يا ايستاده باشد. براي تصحيح كفشها بايستي سهسانتيمتر به اندازهها (اگر شخص بدون كفش باشد) افزوده شود.
صدكها (Percentiles)
امروزه در كاربرد دادههاي آنتروپومتريك از صدكها استفاده ميشود. صدكها سودمندترين سنجه براي طراحي ابزار و تجهيزات هستند و كاربردي فراوان در مهندسي طراحي دارند. بر پايه تعريف اگر 100 نفر را بر پاية بلندي قد از كوتاهترين تا بلندترين به صف كنيم صدكها اندازههايي هستند كه به درازاي قد هر يك از اين افراد مربوط ميباشد.
براي نمونه صدك 95 برابر با بلندي قد نفر نودوپنجم و صدك 5 برابر با بلندي قد نفر پنجم ميباشد يا به تعريف ديگر مثلاً اگر صدك 95 در قد جامعهاي برابر با 179 سانتيمتر ميباشد 95 درصد از افراد اين جامعه قدي كمتر از 179 سانتيمتر دارند. صدك پنجاهم همان ميانه (Medium)است.
صدك پيام يك متغيير از رابطه زير بدست ميآيد.
: صدك پيام متغيير مورد نظر.
M : ميانگين متغيير.
S: انحراف معيار
Z : براي صدك مورد نظر ثابت است كه از جدول آماري بدست ميآيد.
در طراحي بايد فاصله دسترسي بر پايه ابعاد بدني افراد ريز نقش (صدك پنجم) و ابعاد فضاها براي جا گرفتن افراد بايستي بر پايه ابعاد بدني افراد درشت اندام (صدك نودوپنجم) تعيين و طراحي شوند.
طراحي ايستگاههاي كاري
ارتفاع كار در وضعيت ايستاده:
ارتفاع كار اهميت ويژهاي در طراحي محيط دارد. چنانچه ارتفاع كار بلند باشد، دست براي جبران اين وضعيت بالا قرار ميگيرد كه اين خود باعث درد ناحيه گردن و شانهها خواهد شد. پايين بودن ارتفاع نيز باعث خم شدن فرد و نهايتاً كمردرد مي گردد. بهترين ارتفاع براي انجام كار در حالت ايستاده در فاصله 100-50 ميليمتري زير ارتفاع آرنج مي باشد. متوسط ارتفاع آرنج 1050 ميلي متر براي مردان و 980 ميليمتر براي زنان ميباشد. بنابراين ميتوان گسترة 1000-950 ميليمتر را براي مردها و 930-880 ميليمتر را براي زنان پيشنهاد كرد. علاوه بر ابعاد آنتروپومتريكي بايد به طبيعت كار نيز توجه شود:
1- در كارهاي ظريف ميتوان از يك نگهدارنده آرنج (حايل) براي كاهش بار استاتيك بر روي عضلات كمك گرفت تا دردهاي عضلات پشت به حداقل برسد. در كار سبك ارتفاع مناسب كار در حدود 100-50 ميليمتر بالاي آرنج مي باشد.
2- در كارهاي دستي فرد نياز به فضايي براي در دست گرفتن و جابجايي ابزار، مواد و ظروف مختلف در اطراف خود دارد كه در اين حالت بهتر است ارتفاع كار 15-10 سانتيمتر پائينتر از آرنج باشد.
3- اگر در كار ايستاده نياز به نيروي بدني زياد باشد ارتفاع 40-15 سانتيمتر پائين تراز ارتفاع آرنج پيشنهاد ميشود.
طراحي ايستگاه كاري در وضعيت نشسته
مطالعات انجام شده نشان ميدهد كه در كارهاي دستي، سرعت حداكثر براي انجام كار هنگامي است كه دستها در جلوي بدن و بازوها در طرفين و با زاويه مناسب قرار بگيرند. اين امر به عنوان يك اصل مهم در طراحي ايستگاههاي كاري نشسته مورد استفاده قرار ميگيرد. از آنجائي كه ممكن است كار به صورت دستي و دقيق يا ظريف صورت بگيرد، بايد ارتفاع كار به گونهاي باشد كه فاصله مناسب بينايي رعايت شده باشد. يعني ارتفاع سطح كار آنقدر افزايش يابد كه فرد در وضعيت طبيعي قرار گرفته و به راحتي شيء مورد نظر خود را ببيند و برعكس در زماني كه براي انجام كار به نيروي بزرگي نياز باشد يا كارهاي جانبي زياد باشد، سطح كار پايينتر قرار بگيرد. البته پايين آوردن ميز، قرار گيري زانو در زير آن را مشكل ميكند كه اين خود فاكتوري محدود كننده خواهد بود.
براي مثال اگر فاصله زانو تا زمين براي مردان 590 ميلي متر و براي زنان 540 ميليمتر باشد و مقادير 50 و 70 ميلي متر را به ترتيب براي ضخامت پاشنه كفش مردان و زنان در نظر بگيريم خواهيم داشت:
مردان = 590 + 50 = 640 mm
زنان = 540 + 70 = 610 mm
حال اگر 4 سانتيمتر ضخامت ميز را در نظر بگيريم ارتفاع ميز براي مردان 680 ميليمتر و براي زنان 650 ميليمتر خواهد شد. اين كمترين و كوتاهترين ارتفاعي است كه براي براي يك كار سنگين مونتاژكاري و كاربردي يك قطعه در نظر گرفته ميشود. يادآور ميشويم كه فاصله حداكثر از سطح كف صندلي تا قسمت داخلي ميز 185 ميليمتر ميباشد (95 درصد ضخامت ران)
(انحراف معيار) 65/1 – ميانگين = فرمول صدك پنجم
(انحراف معيار) 65/1 + ميانگين = فرمول صدك نودوپنجم
طراحي ميز كار
اين طراحي در دو حالت زير انجام شده است:
الف. ميز كار و صندلي هر دو قابل تنظيم هستند.
ب. ميزكار ثابت و صندلي قابل تنظيم است.
الف) ميز و صندلي هر دو قابل تنظيم هستند
موارد محاسبه عبارتند از:
1. ارتفاع صندلي.
2. ارتفاع سطح داخلي ميز.
3. ارتفاع سطح خارجي ميز.
ارتفاع صندلي
با توجه به قابل تنظيم بودن صندلي، ارتفاع آن بايد براي دو محدوده حداكثر و حداقل ارتفاع (صدك پنجم و نودوپنجم) محاسبه شود: .
پاشنه كفش+صدك پنجم ارتفاع ركبي = حداقل ارتفاع صندلي
پاشنه كفش + صدك نودوپنجم ارتفاع ركبي = حداكثر ارتفاع صندلي
محدوده قابل تنظيم صندلي، ميباشد.
ارتفاع سطح داخلي ميز
اين مورد نيز در محدوده حداقل و حداكثر محاسبه ميشود.
حداقل ضخامت ران + حداقل ارتفاع صندلي = حداقل ارتفاع سطح داخلي ميز
حداكثر ضخامت ران + حداكثر ارتفاع صندلي = حداكثر ارتفاع سطح داخلي ميز
ارتفاع سطح خارجي ميز
=47+17.5 +5 = 66.5 cm ضخامت ميز+ حداقل ارتفاع آرنج، نشسته+ حداقل ارتفاع صندلي= حداقل ارتفاع سطح خارجي ميز
=50.9+25.9+5=81.8cm ضخامت ميز+ حداقل ارتفاع آرنج، نشسته+ حداكثر ارتفاع صندلي= حداكثر ارتفاع سطح خارجي ميز
ب) ميز كار ثابت و صندلي قابل تنظيم باشد
در اين طرح محاسبات حداقل و حداكثر فقط براي صندلي انجام شده است موارد محاسبه عبارتند از:
1) فضاي مورد نياز ران.
2) ارتفاع سطح داخلي ميز.
3) ارتفاع سطح خارجي ميز.
4) ارتفاع صندلي.
لازم بذكر است كه حداكثر ارتفاع سطح داخلي ميز در اين حالت برابر با حداكثر ارتفاع سطح داخلي ميز در حالتي است كه ميز نيز قابل تنظيم باشد.
حداكثر ارتفاع سطح خارجي ميز
ضخامت ميز + حداكثر ارتفاع سطح داخلي ميز = حداكثر ارتفاع سطح خارجي ميز
فضاي مورد نياز رانها
حداقل ضخامت ران - حداقل ارتفاع ركبي - 40- حداكثر ارتفاع سطح داخلي ميز = حداكثر فضاي مورد نياز رانها
حداكثر فضاي مورد نياز رانها = 71.9 – 40 – 14 – 4 = 13.9
حداكثر ضخامت ران - حداكثر ارتفاع ركبي - 4- حداكثر ارتفاع سطح داخلي ميز = حداقل فضاي مورد نياز رانها
حداقل فضاي مورد نياز رانها = 71.9 – 4 – 46.9 – 21 = 0
محاسبه ارتفاع صندلي
اين شاخص با در نظر گرفتن فضاي اضافي براي رانها به صورت زير محاسبه ميشود.
حداقل فضاي موردنياز رانها+ 4 + حداقل ارتفاع ركبي = حداقل ارتفاع صندلي
حداكثر فضاي مورد نياز رانها+ 4 + حداكثر ارتفاع ركبي = حداكثر ارتفاع صندلي
طراحي ميز كار وقتي كارگر درحالت ايستاده كار ميكند
براي اين منظور ما فقط متغيرهاي ارتفاع آرنج در حالت ايستاده، نوع كار (سبك، سنگين و متوسط) و ارتفاع پاشنه كفش و ارتفاع زيرپايي را نياز داريم. با توجه به متغيرهاي اندازهگيري شده اين ميز به صورت زير طراحي ميشود.
ارتفاع زيرپايي+ ارتفاع پاشنهكفش+ حداكثر ارتفاع آرنج = حداكثر ارتفاع ميز كار
ارتفاع زيرپايي + ارتفاع پاشنه كفش + حداقل ارتفاع آرنج = حداقل ارتفاع ميزكار